نزدیک به ۳ سال از واگذاری صندلی شخص اول مدیریت شهری به محمد باقر قالیباف شهردار تهران گذشته است .
شهردار تهران در این ۳ سال سعی بر آن داشت تا با ارتباط مستقیم با شهروندان ( چهره به چهره حقیقی و حتی چهره به چهره مجازی ) از سوی مناطق و حتی شهرداری تهران به ساکنان پایتخت ارائه خدمت کرده و تا حد ممکن رضایت آنها را بدست آورد.
تغییر ساختاری مرکز ۱۳۷ شهرداری تهران ( تودیع مسئولیت ۱۳۷ از اداره کل روابط عمومی شهرداری تهران و واگذاری به خدمات شهری ) و تغییر نام به مرکز فوریت های خدمات شهری ۱۳۷ اولین اقدامی بود که شهروندان را در ردیف مخاطبان روزمره شهرداری تهران قرار می داد.
در ابتدا ( با وجود کاستی های که وجودشان طبیعی بود ) خدمات گسترده ای به شهروندان ارائه شد و این رضایتمندی شمارگان تماس ها را افزایش داد . ( ایجاد اعتماد ) تماس ها به قدری افزایش یافت که دیگر تعداد محدود عوامل کارگری و امکانات موجود در نواحی مناطق شهرداری تهران پاسخگوی نیازها نبود.
این نبود امکانات و افزایش شکایتها شخص دکتر قالیباف را بر آن داشت تا فکر تازه ای کند ! این تفکر حاصلی نداشت جز اجرای طرح جهادی ۱۳۷ ....
در این طرح کلیه خواسته هایی که به انجام نرسیده بود ( به هر علتی ! چه نبود امکانات ؛ چه گستردگی و یا عوامل دیگر ) با تجمیع امکانات مناطق ۲۲ گانه شهرداری تهران با تمرکز بر روی یکی از مناطق ( و بعضا ۲ منطقه که علتش کوچک بودن پهنه آن ۲ منطقه بوده است ) عملیاتها آغاز می شد و در طول ۱ تا ۲ هفته به پایان می رسید
این اقدامات را عموما مواردی تشکیل می دادند که اگر شهروندی از منزل خود خارج می شد اجرای آن را به خوبی لمس می کرد ( آسفالت - جدول - رنگ آمیزی - شستشوی المان شهری - نصب تابلو ، چراغ راهنمایی و .... ) .
این اقدامات در نزد شهروندان اثر مناسبی گذاشت و رضایتشان را جلب کرد .( ایجاد اعتماد )
نا گفته پیداست بعضی از تماس ها ( هر چند خواسته ای ناچیز و کوچک ) با وجود تماس های مکرر یک شهروند به انجام نمی رسید ! در این زمینه مرکز نظارت همگانی ۱۸۸۸ ایجاد شد ! مرکزی که وظیفه اش علاوه بر دریافت نظرات ، پیشنهادات ، انتقادات از پرسنل شهرداری وظیفه بزرگتر دیگری داشت که همانا پیگیری پیام های به انجام نرسیده ۱۳۷ بود...
( ادامه دارد ........ )
گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود - تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
آفرین بر قلم جراحت ! بسیار خوب و نیکو ! پسندیدم ، خصوصا مطلب ما مسلمان هستیم و شیعه ! به یاد سخنى از مهندس بازرگان افتادم که مى گفت : من اسلام را براى ایران مى خواهم نه ایران را براى اسلام ! خدا بیامرزد او را که حالا نه ایران مانده و نه اسلام !
اشعارتان زیباست..موفق باشید
سلام...
ممنونم ازا اینکه سر زدید ...
وبلاگ بسیار زیبا و مطالب پرباری دارید ... امیدوارم همیشه
موفق و سلامت باشید ...
در پناه حق
نظر لطف شماست.. خدمت می رسم
سلام به روزم
خدمت رسیدم
سلام آقامرتضی
اینطرف ها بودم. برام جالب هست که یک گرایش رو دنبال می کنید و آن هم مسائل شهری. آرزوی خوب من برای شماست. به امید دیدار
استاد عزیز افتخار دادید..
سلام.
مانند رپرتاژ شهرداری بود !!!
این داستان ادامه دار است !! ممنون که سر زدید.
زنده باد لشگر پنج نصر
زنده باد !!
شهر خوب شهروند خوب می خواهدومسولان خوبتر
نکته قابل تاملی عنوان کردید
دوسالی است از روزنامه نگاری فاصله گرفته ام .اینها که می نویسم برای دل است .کار اجرایی فرصت زندگی را از انسانها می گیرد تا چه رسد نوشتن را...شما الان چه میکنی عزیز
خدمتتان می رسم دوست من