سما ...
17 مرداد روز شهادت محمود صارمی؛ خبرنگار عزیز و شهید و روز خبرنگار است.
خبرنگاری حرفه ی مقدسی است. کار خبرنگاران ارتقای آگاهی مردم است. و این آگاهی است که خواست ها و تمنیات اعضای جامعه را شکل می دهد. نظام های کارامد، کارامدی خویش را مرهون و مدیون خبرنگاران آگاه و جسور و منتقد هستند. در همه ی دنیا جریان آزاد اطلاعات و خبررسانی شفاف بنیان و لازمه ی مردم سالاری است. خبرنگاران آزاده و جسور در همه ی دنیا از موج سواری مسئولان بر حافظه ی کوتاه مدت مردم جلوگیری می کنند. و به عنوان حافظه ی هوشیار و پویا و نیزِ زبان گویا و حقیقت جوی جامعه عمل می کنند.
با اعتقاد به رسالتی که خبرنگاران دارند پس از ورود به شهرداری اعلام کردم که دیگر شکایتی از رسانه ها صورت نخواهد گرفت و در این دوران شاهد آثار و پیامدهای مثبت انتقادات و پیشنهادات کارشناسانه و دلسوزانه آنها در افزایش کیفیت خدمات مدیریت شهری بوده ام.
گر چه در برخی اوقات انتقاداتی به دور از انصاف نیز مطرح شده است ولی باور دارم که یکی از مهمترین نتایج برخورد سلبی و قضایی با یک رسانه تحمیل ناخواسته فشارهای اقتصادی بر یک خانواده فرهنگی خواهد بود که در شرایط کنونی می تواند منجر به تشدید یک معضل اجتماعی نیز گردد.
آیا اگر رسانه ای به هر دلیل تعطیل شود، هیچ نهادی خود را متولی جبران فشار زندگی خبرنگارانی که تنها هدف کارشان فرهنگی است می داند؟ یا تنها ابعاد سیاسی ماجرا است که بر همه ی وجوه سایه می اندازد. کرامت یک انسان فرهنگی چگونه باید حفظ شود؟ در اخلاق دینی ما مگر قبل از هر چیز «کرامت انسانی» نیست؟
سال گذشته گزارشی را دیدم که مرکز پژوهش های مجلس درباره ی مسائل و مشکلات حرفه ی خبرنگاری منتشر کرده بود «خلأ قانونی باعث شده است که این افراد هیچ مصونیت حمایتی برای خود و خانواده شان نداشته باشند ... ارائه ی تعریفی حقوقی از عنوان خبرنگار، تعیین مرجع مشخص صدور کارت، تعیین حقوق حرفه ای (و لابد خیلی چیز های دیگر) از ضروریات است.»
شاید اکنون با گذشت بیش از یک سال از انتشار این گزارش زمان آن باشد که ببینیم نهادهای مرتبط و موظف در این زمینه چه کرده اند و در روز خبرنگار چه مژده ای برای خبرنگاران محترم دارند؟